نمیتونم فراموشت کنم

تو که میخواستی امروز بروی
پس چرا دیروز با من عهد بستی
تو که میخواستی امروز مرا تنها بگذاری
پس چرا دیروز مرا عاشق خودت کردی
به یادت هست حرفهای روز اول آشنایی را
به یادت هست قول و قرارهای آن روز بارانی را
به یادت هست فریاد دوستت دارم را
به یادت هست از اول کوچه دویدن، به شوق در آغوش کشیدن من را
میگفتی میخواهم دنیا نباشد اما مرا داشته باشی
یک لحظه نیز نیامده که بدون من نفس کشیده باشی
حالا من هستم و نگاهی خسته ، به چه کسی بگویم دردهای این دل شکسته
من که مانده ام در پشت درهای بسته  ، تو کجایی ، دلت با دلی دیگر در کنار ساحل عشق نشسته
روزهای تکراری ، گذشت آن لحظه های بیقراری
گذشت آن شبهای پر از گریه و زاری
کمی دلم آرامتر شده
فراموشت نکرده ام ، مدتی قلبم از غمها رها شده
شب های تیره و تار من
مدتی بیش نیست که میگذرد از آن روز پر از غم
به یاد می آورم حرفهایت را
باز هم گذشته ها میسوزاند این دل تنهایم را
از آن روز تا به امروز تنهای تنها مانده ام
دل به هیچکس ندادم و هنوز با غصه ها مانده ام
نمیتوانم فراموشت کنم ، محال است روزی بیاید که یادت نکنم
یا با دیدن عکسهایت گریه نکنم
نمیتوانم فراموشت کنم…. نمیتوانم فراموشت کنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:نمیتوانم فراموشت کنم, | 6:15 قبل از ظهر | بهاره رسولی |